لطف سرشار
بسمه تعالی
لطف سرشار
یک خطا کردم و یک عمر گرفتار شدم
کار و کاشانه ز کف رفت و خطا کار شدم
یا رب این فتنه کجا بود که چون تیر اجل
آمد از غیب و من خسته گرفتار شدم
آتشی بود که از شهر سپاهان برخاست
من به قزوین هدف تیر شرربار شدم
زندگی راحت و خوش بود ولی شر حسود
تیره کرد روز و گرفتار شب تار شدم
درد غربت اگرم بود ولی خوش بودم
حالیا در وطنم بی کس و بی یار شدم
حکم حق را نشنیدم که چنین خوار شدم
من گلی بودم و اکنون چو خس وخار شدم
ای خدا دست مرا گیر که فریاد رسی
نیمه شب از کرم و لطف تو سرشار شدم
ختم کن عاقبت کار مرا خیر عظیم
فیض از توست اگر نامی اشعار شدم
دکتر عباسعلی اسکندریان(نامی)
12/2/1391 - اصفهان