اثر عشق
بسمه تعالی
اثر عشق
نه توانیست که از کوچه یارم گذرم
نه صبوری است که از دیدن او درگذرم
نه نشانی زوفاداری او می بینم
نه قراری است مرا که از غم او دربدرم
چه کنم چاره ندانم که خلاصی یابم
مانده ام بی سر و سامان که رفته ز برم
حاش لله که کسی باور ش از او بشود
این همه جور کز آن لعبت زیبا ببرم
هر چه من می کشم از دست دل خویش کشم
چون ز خویش است شکایت به که از دل ببرم
عاقبت عشق مرا دربدر و مفلس کرد
لیک راضی نشود دست بدارد ز سرم
شهریارا اثر عشق بگو با نامی
"پدر عشق بسوزد که در آورد پدرم "
دکتر اسکندریان(نامی) ۱۸ /۷/138۷
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۷ ساعت 22:31 توسط دکتر عباسعلی اسکندریان
|