بسمه تعالی

پیشنهاد من در این برهه زمانی برای میمه و اهالی محترم شامل:

 1- اهالی محترم باید هر چه سریعتر به فکر یک روحانی  جلیل القدر و عالم متقی از خود بخش میمه باشند تا به مثابه بند تسبیح همه را دور یک رشته جمع کند و مردم با اعتماد و دلگرمی به او اقتدا کنند. کسی که بدور از هر گونه شائبه دوست و رفیق و حزب و قوم و خویش بازی واقعا به عدالت در همه امور رفتار نماید و الگویی اخلاقی و روحانی برای همه باشد. همه باید همت کنند بگردند بکاونند فرد یا افراد مستعد را یافته و در صورت نیاز به حوزه علمیه گسیل نمایند تا هر چه زودتر این نقیصه بزرگ برطرف شود.چه مدتهاست جای روحانیونی چون مرحومین موسویزاده ها و مرحوم زاهدی و اخرینشان مرحوم سید محمد در میمه خالی است و این خسران بزرگی است.

 2- هر چه سریعتر چند نفر از افراد خیر و خوش سابقه و مردم دوست در جلسه ای گرد آیند و برای کشاورزی میمه، لایروبی و مرمت واقعی قنوات و انهار فکری اساسی و عملی نمایند و احیا کنند قنوات میمه بویژه قنات مزداباد که حیات میمه وابسته به آن است.

 3- زمینهای کشاورزی موجود میمه را با درایت و تدبیر به نوعی یک پارچه و اگر میسر نشد حد اقل به قطعات بزرگ و قابل توجه تقسیم بندی و تامین سند نمایند بنحویکه امکان کشاورزی عمده و تا حدودی مکانیزه را فراهم نماید.

 4- جوانان مستعد جویای کاردر گروهای چند نفری با ترکیب مشخص که در آن تخصصهای لازم موجود باشد اقدام به تاسیس و استقرار شرکتهای تعاونی در زمینه های مختلف کشاورزی و زراعی نمایند تا با رونق گرفتن آن بعض شرکتها و صنایع کوچک و متوسط مرتبط

 هم بوجود اید. بخصوص الان که دولت کمک می کند به تعاونی های بخصوص تولیدی.

 5- یکی از محصولاتی که اصولا میمه نام و شهرت خود را از ان برده انگور است و محصولات حاصل از آن بخصوص کشمش که محصولی بسیار مهم است. من خودم برای اینکه حرفم مستند باشد در حال حاضر برای کشمش خوب میمه تا کیلویی ۵0000 ریال هم مطمئنم که پول می دهند هر چقدر که باشد. چرا عده ای سعی خود را  در همین راه  مصروف نمی کنند و با آباد کردن باغهای چند هکتاری و همچنین احداث سالنها یا اطاقهای بزرگ و خنکی که مثل قدیم انگور را بند کرده و در آن بیاویزند تا به کشمش تبدیل گردد. با کمی همت می توان میمه را به یکی از قطبهای تولید و توزیع کشمش ایران و شاید بهترین آن تبدیل کرد.

 6- محصولات جانبی مشتق از اتگور مانند آب انگور بصورت پودر کنسانتره و همچنین آب انگورمایع، شیره انگور، سرکه و ... بخوبی امکان تولید و فروشو کسب درآمد دارند. چرا غریبه ها از دیگر نقاط  می ایند و آب و زمین میمه را به بهای ناچیز می خرند و صیفی و میوه و دیگر محصولات کشاورزی تولید و به میمه ایها می فروشند که کلی هم برایشان صرف می کند و میمه ای در خانه خودو شهر خود برایش صرف نمی کند؟ مگر ممکن است؟

 7- از نظر صنایع هم  تکلیف ما مشخص است قالیبافی یکی از مشاغل و صنایع میمه از قدیم بوده است. چرا نباید در قالب امروزی و صنعتی در کارگاههایی بزرگ آن را رونق دوباره بخشید و عده کثیری را از آن بهره مند ساخت؟

 صنایع دیگری نیز از قدیم بوده که می شود مجددا آن را احیا کرد ولو در قالب کارگاههای کوچک ریسندگی و بافندگی بعض پارچه ها، نمد، گلیم و زیلو و... چرا آسیابهای آبی قدیم را احیا نکنیم و بهترین آرد را بدست نیاوریم؟ و از در آمد آن بهره نبریم؟

  شاید بگویند عده ای که "ای بابا ، این کارها که دیگر صرف نمی کند یا مثلا رسم و عنوان(پرستیژ ) ندارد". ولی واقعا چه کسی آستین  بالا زده تا به حال که کارش نگرفته است؟ و مگر آنها که تحصیلات دانشگاهی نیز در زمینه های مختلف کشاورزی و زراعت و دامپروری و دیگر امور دارند نباید بیایند برای خود و دیگران منشا کار و تولید باشند؟

 8- هنوز بخش مهم امور دام و طیور را طرح نکرده ایم که خود ظرفیت بسیار بالایی  دارد و هر که با کاردانی و تجربه در هر بخش آن وارد شود هم تولید است و هم درآمد و هم کار و هم رضایت خدا.

             امید انکه همه عمیق تر و واقعبینانه تر با زندگی برخورد کنیم و همانطور که قبلا عرض کردم با کمتر شروع کنیم و تلاش کنیم خدا هم حتما کمک می فرماید بدرستی و واقعیت. نه اینکه دشت و باغ و قناتمان همه خراب و ویران شوند و ما هم در فقر و بی کاری و تنگدستی منتظر معجزه  باشیم  البته  امیدواریم که میمه مسیر صنعتی شدن اصولی و منطقی را نیز با سرعت طی نماید و شاهد رشد و شکوفایی صنعتی میمه و اهالی محترم آن باشیم.

           در پایان سلامت و سعادت، بهروزی و سر بلندی و افتخار و مانایی را برای تمام جلگه با قدمت و با فرهنگ میمه خواستارم و چشم به رحمت خدا و هدایت پیران با تجربه و همت جوانان سخت کوش دارم.

 

و من الله التوفیق  دکتر عباسعلی اسکندریان. 3/3/1387 و ۱۴/۸/۸۷                         پایان