تا میمه باز شود رشک ملک ری
بسمه تعالی
تا میمه باز شود رشک ملک ری
ای میمه، که در تو نه مه مانده و نه می
با یاد تو ز دل، به نواییم همچو نی
فر و شکوه تو شده زایل ولی چرا؟
کی باورش ز تو چنین بود یا که کی
سر سبزی و نشاط و جوانی و خرمی
از دشت و باغهای تو رفته چو ماه دی
ای نوجوان پیر که از فرط بی کسی
در حال احتضاری و مابین موت و حی
هر گوشه ای ز پیکر زارت که بنگرم
شک می کنم که این همان است یا که نی
در راه مردمان خداجو و کاریت
دیگر کسی نرفت که شود راه مانده طی
نسل جوان که هست همه مایه امید
دنبال چیست و راه که را کرده است پی
ای شهر خوب من تو صبوری کن و ببین
با لطف حق ظفر که ز کاووسی و ز کی
هم بی کسی و غربت و رنجوری و فراق
این نیز بگذرد که گذشته ز ما و وی
این "نامی" است و امیدش به لطف حق
تا میمه باز شود رشک ملک ری
دکتر اسکندریان(نامی) 4/3/1389
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 17:13 توسط دکتر عباسعلی اسکندریان
|