غبطه می خورم
بسمه تعالی
بر مهر مادری که در آتش بلا لبخند زنان کند جان خود فدا
خود می رود که بماند عزیز او تا زنده است نگردد از او جدا
غبطه می خورم
بر نوجوان عارف و رزمنده ای دلیر که او بنده خداست و بر نفس خود امیر
دستش فتاده است ز پیکر ولی هنوز با دست دیگرش برد او یک صف اسیر
غبطه می خورم
بر حالت رضایت زحمتکشی امین شکر خدا کند و عرق ریزد از جبین
در روبروی کوره خورشید تیر ماه روزی خود بر آورد از زحمت یمین
غبطه می خورم
من غبطه می خورم....
دکتر اسکندریان (نامی) ۱۹/۴/۱۳۸۶
+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم تیر ۱۳۸۶ ساعت 0:33 توسط دکتر عباسعلی اسکندریان
|